امان از روزی که میبینی چیزی برایت نمونده جز یک بغل تنهایی…
چند خط حرف نگفته… و یک دل…!.
همیشه نباید حرف زد گاه باید سکوت کرد حرف دل که گفتنی نیست!
باید آدمش باشد کسی که با یک نگاه کردن به چشمت
تا ته بغضت را بفهمد…
.
ببار باران
من سفر کرده ای دارم که یادم رفت پشت سرش آب بریزم
چون باورم نمیشد که برود ، اما رفت
.
همتا هم ندارى
که وقت نبودنت به دلم وعده بدهم
شاید مثلش را پیدا کنم …
.
دلم را هاله مهتاب کردم
صدای لحظه ها را خواب کردم
به یاد چشم هایت ، نازنینم
تمام آسمان راقاب کردم
.
دیدارت دل چسب و دوریت دلگیراست
دوریت را به شوق دیدارت سر می کنم رفیق
.
پُشتم را خالی کنی
نمیافتم
میمیرم
.
دست و پا چلفتی است دلم
هر لحظه یادت می افتد
می شکند
.
شبیه کسی که از یک آدرس تنها پلاکش را می داند
در ازدحام آدمها و خیابانها بدنبال دستهایت می گردم!