خودت را تصور کن بی او . . .
شاید بفهمی چه کشیدم . . .
.
.
.
لعنت به همه ی قانون های دنیا که در آن شکستنِ دل پیگردِ قانونی ندارد .
.
.
.
گاهی فرار میکنم ، از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم . . .
.
.
.
درد که میگیرد قلبم ، لبخند میزنم !
یادگاری توست . . .
.
.
.
به خوابم نیا خوابم را رنگی میکنی و روزم را سیاه . . .
.
.
.
گفت : فال قهوه ، فال تاروت ، فال پاسور یا فال شمع ؟
گفتم : هر کدام که مرا به ” او ” برساند . . .
.
.
.
تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟
.
.
.
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم . . .
نان را تو ببر . . .
که راهت بلند است و طاقتت کوتاه . . .
نمک را بگذار برای من . . .
می خواهم این زخم همیشه تازه بماند . . .
.
.
.
اشتباه من این بود هر جا رنجیدم لبخند زدم !
فکر کردند درد ندارد سنگین تر ضربه ها رازدند . . .
.
.
.
قدِ تو به عشق نمیرسید .
غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید . . .
.
.
.
ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم . . .
.
.
.
باران که می بارد همه چیز تازه می شود
حتی داغ نبودنِ تو . . .
.
.
.
گوش هایم را میگیرم
دیگر نمیخواهم بشنوم
انعکاس ناله هایم
خودم را هم ، کر کرده . . .
.
.
.
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . .
.
.
.
دلت طفل بود . . .
قدت به قد عاشقی هم نمیرسید که کوچک شمردی عظمت عاشقانه هایم را . . .